امروزه از آثار ممتاز هنری با صفت «فاخر» و از آثار غیرممتاز با صفت «زرد» یاد میکنند. سابق بر این، یعنی از دهه چهل تا همین دهه شصت صفات دیگری به کار میرفت. پیش از انقلاب، به آثار ممتاز هنری میگفتند «آثار هنری» و به غیرممتازشان صفات چندی میدادند، ازجمله: آبگوشتی، کوچهبازاری، بازارچهای، جاهلی، روحوضی، بلبلی، گنج قارونی، بندتنبانی، خاکی، تجاری، و البته لالهزاری! متناسب با این دستهبندی، به این دست از هنرمندان، هنرمندان لالهزاری و کوچهبازاری و غیره گفته میشد. چنین صفاتی در حقیقت برای تحقیر آنان استفاده میشد. این دسته از خوانندگان و بازیگران راهی به رادیو و تلویزیون نداشتند ...
در بین هزاران شایعه که بسیاری از آنها رنگی از واقعیت نداشته و ندارد، شایعهای بود که در سال 50 به بعد، در میان مردم شهر بسیار چرخید؛ ماجرای دختری بلوند به اسم «طلا». «گیلدا آزاد» دختر موطلایی و بلندقد با چشمان سبز، در سن 19 سالگی وارد رابطهای خاص شده بود که به زعم خود، او را نسبت به همسنوسالانش متمایز میکرد؛ رابطه با شخص پادشاه. و این درست زمانی بود که شاه در سن 52 سالگی از مجموع همسرانش، پنج فرزند داشت.
دههی شصت به لحاظ سیاسی و اقتصادی دههی سختی برای انقلاب و مردم بود. انقلابی نوپا که از طرفی جنگی سخت با عراق به او تحمیل شده و از طرف دیگر درگیر گروهکهای مسلح و تجزیهطلب داخلی است. سیاستمداران و اندیشمندان تراز اولش در این دهه ترور و شهید شدند و این خلأ بزرگی به لحاظ سیاسی برای انقلاب ایجاد میکرد. آمریکا و کشورهای بزرگ و قدرتمند برای او خط و نشان میکشیدند. از سوی دیگر، این دهه آغاز تحریمهای اقتصادی علیه ایران توسط این کشورها نیز بود. اینکه مردم با همهی آن مشکلات و سختیها پشتیبان انقلابشان بودند، دلایل مختلف و متعددی میتواند داشته باشد که بررسی همهی آنها در چند جلد کتاب تخصصی هم میسر نیست، چه رسد به یادداشتی کوتاه. ولی در همین یادداشت کوتاه میخواهم از یک منظر خاص دیگر با چند داده کوچک به این مساله نگاه کنم.
اگر هنوز نام «فردین» به عنوان ستارهی فیلمفارسیهای قبل از انقلاب و مخصوصا دههی چهل یکهتازی میکند، بد نیست بدانید که بین بازیگران زن نیز «فروزان» از چنین جایگاهی برخوردار بود. فروزان در فیلمهای دههی چهل نقشِ مقابل فردین را ایفا میکرد و زوج هنری این دو بازیگر تضمینی بود برای فروش فیلمهای آن دوران.